به گزارش مشرق، در آستانه ۷۰ سالگی، چنان پُر است از شور زندگی که تصور میکنی، مخاطبت یک جوان قبراق است. باور دارد که فرصتها را نباید از دست داد و زندگی را باید در معنای کلمهاش زندگی کرد.
برای مخاطبان فیلمهای دهه پنجاه ایران، او یک چهره نامآشناست که اسم و رسمش روی سَردر سینما، ضامن فروش آثار فراوانی به ویژه در ژانر جنگی بود. سعید راد بازیگر سینما و تلویزیون، هنوز هم با انرژی همان سالها، پیگیر دنیای بازیگری است. او به تازگی برای حضور در مراسم بازگشایی سینما سیمرغ مشهد، میهمان شهرمان بود.
در حاشیه این حضور، بهانهای هم برای گفت وگو دست داد:
هنرمند باید معترض باشد
راد که در سال ۱۳۵۰ و با بازی در فیلم «خداحافظ رفیق» پا به عرصه بازیگری گذاشت، در مورد آشنایی و پیوند خوردنش با هنر هفتم، چنین میگوید: اصلا نمیخواستم بازیگر شوم! من قهرمان بولینگ بودم و دغدغهام را در حوزه دیگری میدیدم. اهالی سینما، در آن دوران به سالنهای بولینگ رفت و آمد زیادی داشتند. آقای امیر نادری، من را در یکی از همان سالنها دید.
آن زمان او در تدارک ساخت اولین فیلمش با نام «خداحافظ رفیق» بود که پیشنهاد بازی در آن فیلم را به من داد و من هم قبول کردم. خلاصه اینطور شد که مسیر بازیگری از سال ۵۰، پیش پایم قرار گرفت و این راه طول و دراز و گاهی پُر فراز و نشیب را تا به امروز ادامه دادهام. او بعضی از آثاری را که در آنها بازی کرده، دوست دارد. ارجحیت دادن بعضی بر دیگری، به واسطه بافت اجتماعی این آثار و پیامهای سیاسی و فرهنگی است که در دل نقشها و بازیها نهفته شده بود؛«مثلا در فیلم اولی که بازی کردم، داستان سه دزد روایت میشد که از طبقات محروم جامعه بودند و قصد سرقت از یک جواهرفروشی را داشتند.
بعد از سرقت به خاطر پول اختلافها یشان شروع و باعث میشود همدیگر را به قتل برسانند. در مجموع این فیلم تلخ بود و نشان میداد رفاقتها با پول از بین میرود، اما در نگاه کلی به جامعه محک میزد که چطور در مسیر مادیگرایی، ممکن است ارزشهای اخلاقی خود را از دست بدهد.» راد به جز نقشآفرینی در سینمای جنگ و آثار پُرزد و خورد، در کاراکترهای دیگر حضور کمرنگی دارد.
ضمنی تایید میکند که این رویکرد خودخواسته بوده است و میگوید:اغلب در نقشهای اینچنینی حضور دارم. ما بازیگران متعلق به سینمایی هستیم که کاراکتر ما، شخصیتهای درون متن را شکل میدهد. وی ورود بی حساب و کتاب چهرههای جدید به عرصه سینما و بازیگری را برای آتیه هنر هفتم در کشورمان، مشکل ساز توصیف میکند و میافزاید: ما بازی تکنیکال را در کنار استادان برجسته این حوزه تمرین کرده و یاد گرفتهایم. اما متاسفانه شرایط تغییر کرده است.
به تعبیری میتوان گفت اکنون، در سینما باز است و هر کسی با هر استعدادی وارد میشود. این باعث شده تا حدودی آن تکنیکهایی که ما در سینما آموختهایم، در تنظیم دچار اختلال شود و خروجی آثار هنری، ماندگاری لازم را نداشته باشد یا مخاطب را اقناع نکند.
برای این هنر باید سالها وقت صرف کنی. خود من با ۷۰ فیلم و بیش از ۳۰ سال سابقه هنوز تشنه یادگیری هستم. وی عقیده دارد که بازیگر درهر زمینهای میتواند برای جامعه اش مفید باشد و تاکید میکند: هنرمند باید معترض باشد، چه در مقام بازیگر و چه در جایگاه کارگردان، نقش منتقد را به بهترین شکل ایفا کند. این بازیگر قدیمی به جز بازیگری در زمینه تبلیغات نیز فعالیت دارد و مشتاق تجربههای جدید در این عرصه است.
بغض سالهای جنگ را با تمام وجود حس کردم
راد در جبهه و در ایام جنگ تحمیلی نیز حضور داشته است. خودش از آن دوران، چنین میگوید: سال ۶۰ برای انجام کاری به اهواز رفتم، در بحبوحه جنگ؛ فضایی در آن منطقه حاکم بود که هر کسی را پاگیر میکرد.
با خودم گفتم اصلا نمیشود برگردم و همان فضای حاکم در آن محیط بود که کمک کرد تا ماندگار شوم. کار من این شده بود که با خودروام از سوسنگرد سربازان زخمی و فرآوردههای پزشکی میآوردم. برای مدت سه ماه به این کار مشغول بودم. فکر میکنم سه ماه خیلی زمان کمی بود چون من آنجا قهرمانانی دیدم که هر کدامشان یک سینمای کامل هستند وسیمای یک قهرمان واقعی را میشد در شخصیت ایشان دید.
در واقع قهرمانان واقعی این مرز و بوم همان جوانانی هستند که با دل و جان برای این مملکت خون ریختند. ما گاهی فراموش میکنیم فرزندان همان شهدا در المپیادهای مختلف حائز رتبه میشوند، این یعنی راهشان به نوعی دیگر ادامه دارد. امروز به راحتی میتوان از آن قهرمانان در سینما و تلویزیون الگو گرفت. این وظیفه عوامل فیلم سازی ماست که واقعیتهای جنگ را با بهترین نگاه منعکس کنند. نسل جوان باید لمس کند که آنها با چه رشادت، شهامت و ایمانی از وطن خود دفاع میکردند.
من در همان مدت کم حضور در جبهه، بغض تمام سالهای جنگ را حس کردم.
سینما، منبع تغذیه فرهنگی جامعه است
این بازیگر مردمی بر این باور است سینمای امروز هم با مشکل ضعف بودجه دست به گریبان است و هم با بی مهری و بی توجهی روبه روست. او در این باره میگوید: واقعیت این است که بدنه سینمای حرفهای به بودجه نیاز دارد. کارگردانان بزرگ ما که سرمایههای هنر کشورمان هستند، باید سالی چند فیلم بسازند. اما نبود بودجههای حمایتی مانع از تحقق این مهم شده است.
توان حرفهای کارگردانان ما قابل ستایش است و با اطلاعات سینمایی که دارند میتوانند یک نسل را برای آینده رهبری کنند. اعتراضی که همیشه بیان میکنم این است که الان تعداد کارگردانان و بازیگران غیر حرفهای نیز زیاد شده است و آسیب این اتفاق، تولیدات سطحی خواهد بود. از طرفی با حضور در چند جلسه کلاس آموزشی نمیتوان بازیگر حرفهای شد. البته نمیتوان انکار کرد که در بین همین افراد هم بازیگر خوب هست اما به نظر میرسد که معیارها و تعاریفی که من برای بازیگری قائل هستم و در طول این سالها یاد گرفته ام، تغییر کرده است.
وی در عین حال تاکید میکند:سینما از لحاظ فرهنگی، منبعی برای تغذیه جامعه و مردم به شمار میآید و اگرچه نوعی سرگرمی سالم معرفی میشود اما همان پیام اجتماعی،فرهنگی و حتی سیاسی که پیشتر اشاره کردم در دل خود نهفته دارد و از این نظر میتواند بسترساز تغییر شود.
سعید که آمد، اسکندر هم آمد
«اسکندر» فیلم دوئل یکی از ماندگارترین نقشهای راد است که خودش نیز علاقه زیادی به آن دارد. وی درباره فرصت بازی در قالب این نقش، عنوان میکند: زمانی که به ایران بازگشتم، برای تست این نقش، جلوی دوربین آقای درویش قرار گرفتم.
او همان جا به من گفت سعید که آمد، فهمیدم اسکندر هم آمده... نه درویش در سپردن این نقش به من اشتباه کرد، نه من از ایفای آن پشیمانم. اما این بازیگر متخصص از کاراکتر دیگری نیز میگوید که برای او ماندگار شده؛«من در سریال «در چشم باد» جوزانی، برای ۴ قسمت نقش رضاشاه را بازی کردم. آن نقش را هم خیلی دوست دارم. در مجموع این احساس خوب را نسبت به همه نقشها یم دارم.»
در مدت یک سال گذشته، ۹ کار به راد پیشنهاد شده که از میان آنها ، بازی در «سرزمین کهن» کمال تبریزی را پذیرفته است. وی در توضیح دلایل حساسیتش برای انتخاب نقشهایی که ایفا میکند؛ میگوید: هر نقشی را نمیپسندم. در حقیقت در موقع انتخاب، این نکته را در نظر میگیرم که آیا وقتی تماشاگر بازی من را در این قالب میبیند، خوشش میآید یا نه؟
سر صحنه همراه با کتاب
راد، علاقه زیادی به مطالعه دارد چنانکه بدون کتاب سر صحنه حاضر نمیشود. از قضا معتقد است که تلفن همراه ابزاری است که تفکرات آدمی را به تشتت دچار میکند . وی بیان میکند: من به هیچ وجه اهل شبکههای اجتماعی نیستم؛ احساس میکنم این فضاها آدمی را سطحی میکنند. این بازیگر عاشق سفر است به ویژه اگر مقصد مشهد یا یکی از شهرهای شمال ایران باشد.
وی در همین زمینه میگوید: وقتی بعد از ۲۰ سال به ایران بازگشتم، اولین سفرم به مشهد بود و به پابوس امام رضا (ع) مشرف شدم. در حرم، به آقا گفتم؛ کمکم کردید از این سفر به سلامت برگردم، خواهش میکنم باز هم هوایم را داشته باشید. تا امروز هر آنچه کسب کردم، نتیجه همان دعای صادقانه است.